ادای احترام به کتاب‌های ترسناک!

برای نوجوان‌هایی که دلشان ضعف می‌رود برای خوف و ترس، نمایشگاه کتابی که در مدرسه برگزار شد بهشتی کوچک بود؛ بهشتی که ۵ روز برپا شد و بعد هم مثل رویایی شیرین، در یک چشم برهم زدن، غیب شد و رفت هوا! (اشاره می‌کنند که این نمایشگاه کلی کتاب داشت، چرا فقط روی کتاب‌های ترسناکش مانور می‌دهی؟)

خب من خودم عاشق کتاب‌های ترسناک هستم، برای همین به نظرم این‌دست کتاب‌ها اَرج و قُرب خاصی دارند و باید به آن‌ها حسابی احترام گذاشت. تا وقتی پای کتاب‌های ترسناک درمیان است چه معنی دارد که از کتاب‌های دیگر حرف بزنیم؟!

خلاصه اینکه این مطلب، گزارشی تصویری است از نمایشگاه کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشرچشمه) که از ۲۱ تا ۲۵ آبان در مدرسه برگزار شد.

۱. این تصویری از پشت صحنه‌ی نمایشگاه کتاب است. ما از چند روز قبل از شروع نمایشگاه تا حوالی شب در مدرسه می‌ماندیم و کتاب‌ها را دسته‌بندی و آماده می‌کردیم. مدیونید اگر فکر کنید به ما خیلی خوش گذشت؛ ما که همه‌اش داشتیم کار می‌کردیم.

۲. یک جلسه از کلاس مشاوره‌ی بچه‌های هفتم در نمایشگاه کتاب برگزار شد. در این کلاس بچه‌ها درباره‌ی ملاک‌های انتخاب کتاب صحبت کردند و یاد گرفتند چطور وقتی وارد کتاب‌فروشی می‌شوند یک کتاب خوب را تشخیص بدهند و بخرند.

۳. به گفته‌ی مسئول کتابفروشی، کتاب‌های ترسناک با بیش‌ترین استقبال رو به‌رو شدند! من که گفتم تا وقتی پای این کتاب‌ها درمیان است کسی سراغ کتاب دیگری نمی‌رود!

بله، بله، از کتاب‌های فانتزی هم استقبال خوبی شد. اگر گذاشتند آدم واقعیت‌ها را منعکس کند. هی سعی می‌کنند واقعیت‌ها را کمرنگ‌ کنند و چیزهایی را که خودشان دلشان می‌خواهد پررنگ‌تر کنند!

(امیدوارم بعد از این حرف، سردبیر از نشریه اخراجم نکند. به هرحال از قدیم گفته‌اند زبان سرخ، سَرِ سبز می‌دهد بر باد!)

۴. قسمت خوش ماجرا این‌جا بود که در این نمایشگاه، کتاب‌ها را با تخفیف می‌فروختند. برای همین ما هم این فرصت طلایی را غنیمت شمردیم و کلی کتاب خریدیم. بعد رفتیم فاکتورش را دادیم دست سردبیر و گفتیم این کتاب‌ها را برای رسانه خریدیم. فقط به خاطر اینکه رسانه کلی کتاب جدید داشته باشد!

(البته که قصدم این بود خودم کلی کتاب جدید برای خواندن داشته باشم. ولی قبول کنید با یک تیر دو نشان زده‌ام دیگر. هم رسانه را صاحب کتاب کرده‌ام، هم خودم آن‌ها را می‌خوانم. خدا این هوش و ذکاوت را از من نگیرد).

۵. این عکس هم که گُلِ این مطلب است. همیشه درنظرم نوجوان‌های اهل کتاب پیچیده و مرموز و جذاب هستند. برای همین گفتم حالا که این مطلب ادای احترامی است به کتاب‌های ترسناک، عکس یک نوجوان اهل دل را هم بگذارم تا مطلب را در اوج تمام کرده باشم.

راستی، شما هم از نمایشگاه، کتابی گرفتید؟

***

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!