روزنامهمتوسط اول

آیا فرزندم برای امتحان آماده است؟ چطور بفهمم؟

توصیه های ایام امتحانات به والدین دکتر احسان خان‌محمدی، مدیریت دبیرستان خاتم ولنجک:   بسیاری از والدین، در شب‌های امتحان دچار شک می‌شوند که «آیا فرزندم درسش را درست خوانده؟ آیا واقعاً برای امتحان آماده ا‌ست یا فقط وانمود می‌کند؟» در این روزها برخی از والدین سخت‌گیری بیش از حد به خرج می‌دهند و برخی…

Read article
پیام‌رسانچه خبر؟ برنامه امتحانات خرداد

برنامه‌ی امتحانات خرداد ۱۴۰۳

دانش‌آموزان عزیز، سلام ضمن تبریک به شما فرزندان خانواده‌ی خاتم بابت پشت سر گذاشتن یک سال تحصیلی پربار دیگر، برنامه‌ی امتحانات خرداد را به اطلاع شما می‌رسانیم. امیدواریم در امتحانات پیش‌رو، مانند همیشه، موفق باشید. آزمون دروس ستاره‌دار (در پایه‌ی نهم) به شکل هماهنگ کشوری برگزار می‌شوند. آزمون‌ها رأس ساعت ۱۰:۳۰ آغاز می‌شوند. ضروری است…

Read article
روزنامهمطالب منتخب در فوتر

گزارشی از جلسه‌ی ارائه‌ی کارنامه‌ی نیم‌سال اول

دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲ بود که همراه با والدین و دانش‌آموزان پایه‌ی هفتم و هشتم در مدرسه جمع شدیم تا علاوه بر دریافت کارنامه‌ی نیم سال اول، درباره‌ی عملکرد هر سه ضلع آموزشی یعنی مدرسه، دانش‌آموز و والدین در ترم اول صحبت کنیم. چطور کارنامه را درست تحلیل کنیم؟ در این جلسه آقای خان‌محمدی، مدیریت…

Read article
نشریه

عملیات نجات آلبرت از گولاخستان!

محمدمبین رحمانی: کتاب بردیا و گولاخ‌ها درباره‌ی پسری به نام بردیاست که لکنت دارد و دوستانش در مدرسه او را مسخره می‌کنند. در این داستان نگهبان‌هایی هستند که از بچه‌های تنها مراقبت می‌کنند. یک نگهبان به نام خانم آسانسوری هم از بردیا مراقبت می‌کند. البته اولش بردیا فکر می‌کند خانم آسانسوری یک جادوگر است اما…

Read article
پیام‌رسانچه خبر؟ کارنامه دی 1402

اطلاعیه‌ی جلسه‌ی ارائه‌ی کارنامه‌ی ترم اول

والدین گرامی، سلام. جلسه‌ی مدرسه با اولیا و ارائه‌ی کارنامه‌ی نیم‌سال اول چهارشنبه ۲۷ دی (ساعت ۱۴ ویژه‌ی پایه‌ی نهم) و چهارشنبه ۲ بهمن (ساعت ۱۲ ویژه‌ی پایه‌ی هفتم/ ساعت ۸ ویژه‌ی پایه‌ی هشتم) در مدرسه برگزار خواهد شد. حضور شما در این جلسه همراه با دانش‌آموز عزیزمان ضروری است. همچنین در این روز می‌توانید…

Read article
برگزیدگانبه انتخاب سردبیرمطالب منتخب در فوترنشریه داستان ترسناک شب امتحان

داستان ترسناک؛ شب امتحان

الیار روشن: فردای آن روز امتحان ریاضی داشتم. رومخ­ترین درس دنیا. هیچی هم بلد نبودم. هیچی! دوسال می‌­شد که مامان رفته بود و از آن موقع تا حالا بعضی شب‌­ها رفقای بابا می­‌آمدند خانه­‌ی ما و تا خود صبح، خانه را با صدای گپ­‌وگفت و خنده­ می­‌گذاشتند روی سرشان. حالا از شانس داغون من امشب…

Read article